روز عرفه، بعد از اذان صبح پدرت زنگ زد، لحن صداش حکایت از پدر شدنش داشت، سامی عزیزم تو به دنیا اومدی.بر خلقتت خداروشکر می کنم. و شاکرم که عمه شدم، واژه ی عمه برای من مقدسه و نمادش زنیه که برای فرزندان برادرش حاضره جانش رو فدا کنه، با شنیدن کلمه ی عمه اول به یاد حضرت زینب(س) می افتم و بعد عمه های خودم که همیشه از ته قلب دوستشون داشتم . سامی عزیزم همیشه میتونی روی عمه ات حساب کنی، دیگران خیلی برای عمه حق زیادی قایل نیستن یعنی اونقدر که خاله تو فرهنگ ما حق داره بچه رو ببینه عمه حق نداره، متاسفانه روزهای اول زندگیت نتونستم سیر بغلت کنم چون این فرهنگ درک نداشت عمه وقتی داره برادرزاده اش رو میبینه انگار بخشی از وجودش رو می بینه، اولین بار که تونستم از بغل بقیه بقاپمت و چند ثانیه در آغوش بگیرمت رو همیشه به یاد دارم، ملوس تو بغلم آروم بودی این لحظه رو ساعت ها در خواب دیدم. عزیزم وقتی توی دستگاه دیدمت و دیدم اونجوری بیتابی می کنی، گریه ام گرفت که نمیتونم برات کاری کنم خودم هم تعجب کردم اخه چطور من که انقدر ادعای پزشک بودن داشتم و بارها بچه های زیر دستم و  گریه هاشون رو دیدم، حالا نمیتونستم بی تابی تو رو ببینم پناه بردم به خدا و سوره ی انسان رو خوندم . توسل کردم به آدمایی که درسوره ی انسان مدح شدن که گوشه ی جگرم آروم بشه . و حالا که ازت دورم فقط عکساتو میبینم و دیدنت و بزرگ شدنت رو توی ذهنم تخیل می کنم . قلب عمه همیشه پشتیبانتم . ان شا الله در پناه خداوند و با ناز پدر و مادر بزرگ بشی


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

بهترینها احوال من لوازم جانبی موسیقی خاطرات من طوبی گرافیک همه چیز RESANEHGF pyhelli کانال تلگرام علامت سازی حاج امیر عرب